مشروح مصاحبه خبرنگار روزنامه شرق (خانم مرضیه بیانی) با آقای نبی اله عشقی ثانی در شماره 3949 مورخ 22/05/98 روزنامه: فعالیت 20 تا 30 هزار مؤسسه خیریه در کشور، حواشی زیادی در سال های گذشته داشته است. جدا از آن تعداد مؤسساتی که جای خالی اقدامات حمایتی دولت را در بسیاری از موارد پر می کنند و نیازمندان را زیر چتر خود می گیرند؛ تعداد اندکی از مؤسسات هم هستند که به اسم اقدامات خیریه، فعالیت های زیرزمینی و پول شویی انجام می دهند.
این در شرایطی است که هیچ نهاد یگانه ای متولی اصلی این مؤسسات محسوب نمی شود و فعالیت این مؤسسات به طور جدی تحت نظارت نهاد ناظری واحد نیست. نیروی انتظامی، وزارت کشور و سازمان بهزیستی سه دستگاهی هستند که به مؤسسات خیریه مجوز فعالیت می دهند اما هر یک به طور جداگانه و نه با هماهنگی یکدیگر نظارت هایی غیرمنسجم بر عملکرد مؤسسات تحت مجوز خود دارند. الف تا ی فعالیت مؤسسات خیریه را در گفت و گو با نبی الله عشقی عضو هیئت مدیره شبکه ملی خیریه های حامی ایتام به بحث نشسته ایم که در ادامه می خوانید:
موسسات خیریه اخیرا در اتفاقات کشور مثلا سیل و زلزله و کمک به ایتام و اقشار ضعیف و.. بسیار فعال شدهاند. آیا آماری از تعداد موسسات فعال وجود دارد؟
سه دستگاه اصلیترین وظیفه را در خصوص موسسات خیریه برعهده دارند. نخست وزارت کشور که در مصوبات هیات دولت مسئولیت صدور مجوز برای موسسات خیریه را بر عهده دارد. بعد از آن سازمان بهزیستی کشور به استناد مصوبه مجلس شورای اسلامی مسئول صدور مجوز شناخته شده است. در بند 13 ماده 26 قانون مجلس توضیح داده شده که موسساتی که یکی از انواع خدمات خیریه را ارائه میدهند مسئول صدور مجوزشان سازمان بهزیستی شناخته میشود. سازمان بهزیستی در حقیقت مصوبه مجلس و وزارت کشور مصوبه هیات دولت را دارد. اما در کنار این دو نیروی انتظامی هم تحت عنوان پلیس امنیت از 40 سال پیش مجوز موسسات خیریه را صادر میکند. این سه دستگاه در حقیقت در کشور ما به موازات هم و در کنار هم و حتی بعضا جدا از یکدیگر به هر گروهی که بخواهند، مجوز میدهند.
آیا یک مجوز کافی است؟ اگر مجوز دریافت شده مثلا از نیروی انتظامی باشد؛ سازمانهای دیگر اجازه ورود به بحث نظارت موسسه مزبور را نخواهند داشت؟
بله همین طور است. تایید تنها یک دستگاه کفایت میکند. بسیاری از موسسات هستند که مجوز خود را از نیروی انتظامی دریافت کردهاند و سالهاست فعالیت میکنند. برخی دیگر هم مجوز فعالیتشان را از بهزیستی و یا وزارت کشور دریافت کردهاند. فقط مساله این است که دولت در این باره کمکاری کردهاست یا شاید هم زمان کافی برای رسیدگی به این امر را نداشته است. انتظار میرود که یک تجمیع اتفاق بیفتد و مردم تکلیفشان را بدانند که متولی چه کسی است؟ چون موضوع رسیدگی به موسسات خیریه تنها محدود به مجوز نیست. مجوز خود فرایندی دارد و افرادی که بخواهند فعالیتی را بدون درآمد و به قصد نیکوکاری انجام دهند میتوانند دور هم جمع شده و هیات امنایی تشکیل داده و معرفی کنند. از دل هیات امنا یک هیات مدیره با جمعیت کمتر مثلا سه تا هفت نفر انتخاب میشوند و آن را به عنوان مدیران مجموعه انتخاب میکنند. هر هیات مدیرهای هم یک مدیرعامل دارد و چندین کارمند و مشاور و کارشناس و... .موسسه خیریه میتواند بسیار کوچک و در سطح یک محله یا حتی یک خانواده باشد و یا میتواند بزرگ و در سطح ملی انجام خدمت کند.
با این توضیحات باید برآوردی از تعداد موسسات وجود داشته باشد.
تقریبا بین 20 هزار الی 30 هزار، عددی است که ذکر میشود.
این عدد از سوی چه دستگاهی اعلام شده است؟
مسئولین خود این سه دستگاهی که عرض کردم و یا کسانی که به این دستگاهها وصل هستند براساس موقعیت و شرایطی که پیش آمده عددی را ذکر کردهاند اما عدد مشخصی که بتوان به آن تکیه کرد وجود ندارد.
ساز و کار فعالیت موسسات چگونه است؟
بعد از این که مجوز صادر و ترکیب هیات مدیره مشخص شد باید یک اساسنامه نوشته شود. هر کدام از سه دستگاه متولی تیپ اساسنامه خود را دارد که بر اساس آن اساسنامه اصلی، اساسنامه موسسات نوشته میشود که البته باید تاییدیه آن را از دستگاه متولی اخذ کنند. گام بعدی، ثبت در شرکتهاست. اساسنامه با ترکیب هیات امنا و هیات مدیره در ثبت شرکتها به ثبت میرسند، در روزنامه رسمی درج میشوند و وجهه قانونی پیدا میکنند و یک موسسه حقوقی را تشکیل میدهند تا افراد بدانند که این موسسه در برابر جامعه و مسئولین حکومتی و تمام کسانی که قرار است به آنان خدمت کنند، مسئولند و در برابر عملکردشان باید پاسخگو باشند.
نوع فعالیت موسسات مشابه است؟
برخی از موسسات خیریه همهکاره هستند. مثلا در اساسنامه نوشته میشود ارائه خدمات به نیازمندان و محرومین و یا حمایت از اقشار مختلف. این موسسات ممکن است معلول نگهداری کنند، ممکن است به سالمند خدمت دهند، از خانواده نیازمند حمایت کنند، وام ازدواج بدهند، مدرسه و راه و مسجد و مسکن بسازند و... اما برخی موسسات برای فعالیت خودشان محدوده مشخص تعریف میکنند. مثلا میگویند وظیفه ما حمایت از زنان بیسرپرست است یا نگهداری از سالمندان یا حمایت از تحصیل دانشآموزان مستعد و... یعنی جامعه هدف دقیق و مشخص دارند.
موسسین افرادی هستند که موسسه را تاسیس کرده و آن را به تصویب میرسانند. در اساسنامه نوشته میشود که موسسین پس از تاسیس مسئولیتی ندارند. در واقع مسئول فعالیتها همان هیات امنا، هیات مدیره و شورا و.. خواهند بود. ممکن است خود موسسین در ترکیب هیات امنا و هیات مدیره باشند و فقط در این صورت میتوانند مسئولیتهایی در موسسه داشته باشند. تامین منابع مالی برای موسسه توسط این افراد صورت میگیرد که در اساسنامه آنها در بند مستقلی ذکر شده که منابع مالی این موسسه از کجا تامین میشود. عمدتا نیز از طریق نیکوکاران و کمکهای مردمی و یا حتی فعالیتهای موسسه تامین مالی صورت میگیرد البته در مواردی نیز از وقفنامه که متعلق است که به کسانی است که اموالشان را وقف کردهاند نیز تامین مالی میشود. وقفنامههای بسیاری در ایران وجود دارد که گاه متعلق به 300 تا 400سال گذشته است مثلا تمام منطقه تجریش تهران وقف است. این وقفنامهها به شبکه موسسات خیریه و نیکوکاری متصل هستند. تمام محلهای تامین مالی و ریز فعالیتها طبق اساسنامه انجام شود و همه موسسات بازرسانی دارند که بر این فعالیتها نظارت میکنند.
این بازرسان از سوی کدام دستگاه بر کار موسسات نظارت میکنند؟
این بازرسها در همان هیات امناها انتخاب میشوند. هیات موسس همزمان با انتخاب هیات مدیره باید بازرس هم انتخاب کند و وظیف بازرس نظارت بر کارهیات مدیره است.
آیا این بازرسها از هیئت امنا حقوق دریافت میکنند؟
خیر. این از ویژگی موسسات است که هیچ یک از اعضای هیات مدیره حق دریافت دستمزد ندارد. موسسات خیریه غیرانتفاعی هستند و به هیچ عنوان نباید در آنها بهرهبرداری صورت گیرد. همه افرادی که در موسسات کار میکنند داوطلب هستند اما ممکن است که برخی از این اشخاص مسئولیتهای اضافی قبول کنند و براساس ضوابطی که در اساسنامه تعیین شده میتواند حقوق بگیرند. مثلا هیات مدیره تصمیم بگیرد مدیرعاملی را انتخاب کند که از بین خودشان نیست و بخواهند آن را از بیرون بیاورند. بنابراین او حقوق دریافت میکند. اما هیچ یک از بخشهای موسسین و هیات مدیره و بازرسین و...حق دریافت حقوق ندارند و این کار کاملا خلاف مقررات است. در یکی از مواد قانونی بندی وجود دارد که تاکید میکند این افراد حتی مجاز نیستند به بستگان درجه اولشان هیچ گونه بهرهای برسانند حتی حق معامله با این موسسات را ندارد. تا این اندازه کنترل صورت میگیرد که موسسات مورد سواستفاده واقع نشوند.
ممکن است این مسئله در برخی اساس نامهها ذکر نشود؟
باید در تمام اساسنامهها ذکر شود مگر مواقعی که در اساسنامهای این مورد استثنا واقع شود. یعنی داوطلبانه بودن و رایگان بودن کار در تمام اساسنامهها وجود دارد اما انجام معامله با وابستگان و یا موارد این چنینی ممکن است استثنا در برخی اساسنامهها وجود نداشته باشد.
شما اشاره کردید یکی از منابع درآمد موسسات کمکهای مردمی است. چون این منابع متعلق به مردم است باید با نظارت دقیق نیز به جامعه هدف برسد. بنابراین به نظر میرسد وجود تنها یک بازرس آن هم در دل خود موسسه کفایت نمیکند و شاید لازم باشد ناظر دیگری نیز به این اموز ورود کند. در حال حاضر چنین ناظری وجود دارد؟
همه موسسات یک رئیس هیئت مدیره جهت اداره جلسات، یک نائب رئیس، یک نفر خزانهدار و یک منشی دارند. بدون استثنا این سمتها در تمام موسسات خیریه وجود دارد. پس یک فرایند اداری و سلسه مراتب در آنجا وجود دارد. هر نوع فعالیت مالی در موسسات خیریه ذیل نظر خزانهدار باید انجام شود. او پاسخگوی مسائل مالی موسسه است. هر نوع ورودی به موسسه از یک ریال تا یک میلیون باید در دفاتری که سازمان مالیاتی کشور تعریف کرده است، ثبت شود. اول هر سال موسسات نامه مینویسند و این دفاتر به صورت مهر و موم شده برای آنان ارسال میشوند و همه امورمالی آنان در این دفاتر ثبت میشود. در ابتدا فعالیتشان نامهای مینویسند به سازمان مالیات و ضمن اعلام آغاز فعالیتشان درخواست بازرس میکنند. سازمان مالیاتی یکی از کارمندان و کارشناسان خود را به عنوان ناظر بر امور مالیاتی موسسات منصوب میکند. این ناظر مالیاتی باید همه عملیات مالی را تحت نظارت قرار دهد؛ این که چقدر پول دریافت شده و چقدر و چگونه خرج شده و بازخورد آن به چه صورت بوده باید اعلام شود. همه موسسات در سال باید یک بیلان مالی به سازمان مالیاتی ارایه دهند. یک شرکت مالی و شرکت حسابرسی نیز وجود دارد که موسسه با آن قرارداد دارد و همه عملیاتی مالی که توسط خزانه دار کنترل شده و توسط حسابدار ثبت میشود، را بررسی کرده و تایید میکند.
این موسسات معاف از مالیات هستند؟
بله. اما به شرطی که پولی دریافت نکنند و موسسه خیریه بودنشان را اثبات کرده باشند. طبق نظر سازمان مالیاتی تمام عملیات مالی آنان اعم از هر نوع درآمدی چک میشود.
به این ترتیب سازمان مالیاتی آمار تعداد موسسات خیریه و چگونگی عملکرد آنها را در اختیار دارد.
بله دقیقا همین طور است.
وزارت کشور، نیروی انتظامی و یا سازمان بهزیستی که خودش به این موسسات مجوز میدهد روی عملکرد آنان نظارتی ندارد؟
بله. نظارت دارند.
این نظارت به چه صورت انجام میشود؟
در ابتدا دیدگاهها و انتظارات خود را در اساسنامه دیکته شده به موسسه میدهند. مثلا بندی در رابطه با انحلال موسسه وجود دارد که میگوید موسسه ای که درحال فعالیت است اگر منحل شود تکلیف داراییها و اموالش چه میشود. براساس آن یک هیات سه نفره باید ایجاد شود این هیات سه نفره با نظر سازمان مالیاتی و دستگاهی که مجوز صادر کرده، داراییها را بررسی کرده و با توجه به نوع فعالیت آنان داراییشان به موسسه خیریه مشابهی که در همان موضوع کار میکند، داده شود. همه موسسات هرسال بیلانی یک ساله میدهند و باید هیات امنای گزارشی تهیه کرده و اطلاعات را با جزئیات ارائه کنند.
آیا نمایندهای از سوی دستگاههای مجوزدهنده در جلساتی که گزارش ارایه میشود حضور پیدا میکنند؟
مجمعها سالانه هستند. برای هر مجمع نماینده دستگاه مجوزدهنده به صورت رسمی دعوت شده و حضور مییابد و نظارت میکند. عملکرد فقط شامل نقدینگی جا به جا شده نیست. عملکرد شامل رضایت مددجو و تحت پوشش قرار دادن نیز میشود. پول نمایش محصول کار است نه خود آن کار. نماینده دستگاه باید تایید کند تمام اتفاقات آن جلسه اعم از برگزاری انتخابات و عملکرد و.. بدرستی انجام گرفته است. ضمن این که ایرادات را در جلسه گوشزد میکند تا رفع شود.
موسسات اجازه انجام فعالیت اقتصادی دارند؟
خیر ندارند. مگر زمانی که در اساسنامه آنان یک فعالیتی تعریف شده باشد. مثلا یک موسسه خیریه ممکن است یک کارخانه تولید کفش داشته باشد چرا که مثلا این کارخانه به این موسسه توسط یک شخصی واگذار شده است یا مثلا شخصی مغازه و یا ساختمانش را به نام موسسه خیریهای میزند، در این حالت موسسه باید مالیات شرکت یا کارخانهای که فعالیت میکند را مثل یک شرکت یا کارخانه معمولی پرداخت کند. درآمدی که موسسات دارند مشمول مالیات نیست اما فعالیت اقتصادی آنان مشمول مالیات است. آنان اجازه فعالیت اقتصادی دارند ولی فقط زمانی که در اساسنامه آنان این موضوع قید شده باشد.
اساس نامه را چه کسی تعریف می کند؟
همانطور که گفتم بر اساس تیپ دستگاهها تعریف میشوند. بخشی از آن مشترک است مثلا ممکن است 40 ماده به طور مشترک در تمام اساسنامهها وجود داشته باشد. مابقی آن متفاوت است و هر موسسه اهداف خود را ذکر میکند و بازرس خود را معرفی می کند. به طور کلی بر تمام این فعالیتها نظارت وجود دارد و همه فعالیتها ثبت و ضبط میشوند. متاسفانه برخی به دلیل کم اطلاعی و شنیدههای ناقص، درباره موسسات قضاوت میکنند.
این واقعیت وجود دارد که در کشور ما بسیاری از این موسسات گرچه با اسم و هدف انجام کار خیر مجوز گرفتهاند اما در عمل وارد فعالیتهای دیگری شدند و موسسه بهانهای برای فعالیتهای غیرقانونی و پولشویی شده است.
من با این گفته به شدت مخالف هستم. مثلا 20 هزار موسسه فعال داریم اگر از این 20هزار موسسه فعال یک یا دو موسسه خطا کنن؛ میتوان آن را به کل موسسات تعمیم داد؟ بین این همه موسسات ممکن است کسانی به یک دلایلی از یک طریقی بهرهبرداری خارج از چارچوب انجام دهند که البته غیرممکن نیست. اما تعداد متخلفان بسیار محدود است و عدد قابل ذکری نیست.
این گفته که «تعداد آنان کم است» را بر اساس چه برآوردی میفرمایید؟
براساس گزارشات، خبرها، دستگاهها و مردم.
چه دستگاههایی؟
همه دستگاههایی که گزارش رسمی ارایه میدهند و حسابرسی انجام دادهاند.
تا کنون دستگاهی به موضوع پولشویی موسسات خیریه ورود داشته یا موسسهای به دلیل تخلف منحل شده است؟
خیر.
پس بر چه اساسی تاکید دارید تعداد متخلفان اندک است؟
باید چند کانال را در نظر بگیریم. اول این که دستگاه ناظر که قانون آن را مکلف کرده، نظارت میکند. هنگامی که افراد برای اخذ مجوز اقدام میکنند علاوه بر خود افراد خانواده آنها نیز مورد بررسی قرار میگیرند. انگشت نگاری، بررسی سوپیشنه و رصد درآمدی انجام می شود. سپس عضویت آن فرد در هیئت مدیره پذیرفته میشود. همه اعضای هیات مدیره و مسئولان موسسه بدون استثنا کنترل میشوند.
این شرایط اولیه برای ورود قانونی است. افراد زیادی هستند که خارج از ضوابط از رانت امضاهای طلایی استفاده کرده و اساسا گرفتن مجوزشان از ابتدا با این رانت همراه است و خارج از چارچوب مجوز میگیرند.
اول آنکه یک دستگاه ناظر وجود دارد. دوم موسسه یک هیات مدیره دارد. این هیات مدیره یک فرد نیست بلکه هیات امنا و هیات مدیران و بازرسین خزانهدار مجموعهای از افراد هستند که پاسخگوی عملکرد خواهند بود. سازمان مالیاتی نیز هرسال همه موسسات خیریه را ارزیابی و بررسی میکند تا بتواند بگوید به افعالی که در خیریه انجام میشود مالیات تعلق میگیرد یا خیر و اگر می گیرد چه میزان خواهد بود. منبع مالی دیگر که به صورت کمک مالی تامین میشود از طریق کارتهای بانکی، حسابها، حتی صندوقها و دنیای مجازی وارد شده که حساب آنها نیز ثبت میشود. افراد نمیتوانند برای موسسه به اسم خودش حساب باز کنند چون این کار جرم است. در صورتیکه تاریخ فعالیت موسسسه تمام شود؛ بانک حساب موسسه مربوطه را میبندد و مسئولان موسسه مجددا با اوراق و اسناد باید ثابت کنند که فعالیت موسسه به طور قانونی ادامه خواهد داشت. هرچند همه این کنترلها و نظارتها انجام میشود ولی با وجود تمام این کنترل ها و نظارتها ممکن است خلاف اتفاق بیفتد.
شما میفرمایید سازمان مالیاتی نظارت دارد اما سازمان مالیاتی از منظر خود به موضوع عملکرد موسسات ورود میکند و به سایر تخلفات ورود نخواهد کرد؟
پولشویی یک فعالیت پنهان است. چیزی نیست که شما آن را ببینید و دریابید و با آن برخورد بکنید یا نکنید. اگر بپرسیم آیا ممکن است پولشوی اتفاق افتد؟ خب بله؛ پولشویی در هر شرکتی ممکن است و توسط هر شخص و کارمندی در هر سمتی ممکن است صورت بگیرد. آیا موسسات برای پیشگیری از این فعالیتها سازوکاری ترتیب دادهاند؟ بله. ولی به این معنی نیست که هیچ اتفاق منفیای در آن نمیافتد. اما عدد این اتفاق بسیار کوچک است. موسسات خیریه منابعشان وقف و کمک مردمی است اگر بپرسید آیا ممکن است یک موسسه از 100کیلو برنج که به آن داده شده 10 کیلو را به نیازمند ندهد و از آن سواستفاده کند؟ خب بله ممکن است؛ ما نمی توانیم مطمئن باشیم اما این که آیا برای جلوگیری از آن ترتیبی داده شده است؟ بله. گزارش دهی منظم سازوکار آن است. موسسهای که پول میگیرد باید رسید دهد و برای اعطای کمک نیز سند ارایه کند. این که گروهی در خیابان جلوی افراد را میگیرند و از آنان به اسم موسسه پول دریافت میکنند خلاف انجام میدهند و لازم است با آنان برخورد شود. موسسات به هیچوجه مجاز به جمعآوری کمک به این سبک نیستند. لذا همیشه احتمال بروز تخلف وجود دارد. یکی از ضوابط موسسات خیریه این است که از محل کمکهای مردمی حق ندارند حقوق پرداخت کنند. کمکهای مردمی با هدف مشخصی جمعآوری میشوند. مثلا وقتی پولی به منظور خرید گوشت فقرا جمعآوری میشود نمیتوان آن را صرف خرید گوشت مرغ کرد. از این رو تمام فعالیتها باید باید کنترل شود.
در مورد خیریهها مشکل اصلی نبود متولی واحد برای نظارت و پاسخگویی است. مثلا دیوان محاسبات بر عملکرد دولت نظارت دارد اما برای نظارت بر خیریهها هیچ ارگان یا سامانه و دستگاه ناظر مشخصی وجود ندارد.
دستگاههای مجوز دهنده و همچنین سازمان مالیاتی کشور به عنوان دستگاههای ناظر شناخته میشوند.
فکر نمیکنید بهتر این بود سامانهای تشکیل شود تا همه موسسات زیرمجموعه این سامانه فعالیت کنند؟ چون برای نهادهای حمایتگر دولتی مجلس امسال در تبصره18 چیزی شبیه این را تصویب کرده است.
این کار بسیار خوب است.
فکر میکنید اگر این سامانه تشکیل شود مقاومتی برای پیوستن به آن صورت گیرد؟
نه به هیچ عنوان.
تجربه کشورهای دیگر در این زمینه چگونه است ؟ آنان به چه صورت در این زمینه عمل میکند؟
در آمریما یک میلیون و500 هزار موسسه خیریه وجود دارد. در همین کشورهای همسایه نیز موسسات خیریه بسیاری وجود دارد. من زمانی که کار میکردم برای بررسی عملکردشان به برخی از آنان مثل ترکیه یا تریش، لیبی تونس، افغانستان ... سر زدم. همه این ها قواعد و ضوابط و معیارهایی دارد. اولین چالش بزرگ ما این است که چرا سه تا دستگاه داریم که مجوز صادر میکنند. باید یک دستگاه باشد. مثلا در حال حاضر وقتی میخواهیم موسسه تاسیس کنیم اگر یکی از دستگاهها ایرادی وارد کند و مجوز ندهد؛ میتوان از دستگاهی دیگر مجوز گرفت. لذا لازم است به این موضوع رسیدگی شود. دولت باید لایحهای قانونی را به مجلس ببرد و تا تمام این کار را به یک بخش واگذار کند تا نظارت شود و آمار دقیق هم بدهند تا من مجبور نباشم در پاسخ به این سوال که چه تعداد موسسه وجود دارد بگویم 20تا30هزار موسسه. در موسسات خیریه ما مشکلاتی داریم که به دنبال حل آن هستیم مثلا این که موسسات نباید چند کار را همزمان انجام دهند و نباید بتوانند همزمان هم صندوق قرضالحسنه باشند هم مسکن بسازند و مستمری بدهند و هم ایجاد شغل کنند و...هر موسسه خیریه باید تنها در یک موضوع ورود پیدا کند مثلا موسسه خیریه فقط حامی ایتام یا موسسه خیریه مخصوص زنان یا مردان سرطانی باشد. بنابراین باید براساس نیاز جامعه بررسی کرده و آن را به موسسان برسانیم تا براساس آن موضوعات موسسات ایجاد شوند. همچنین نظام ما باید واحد شود و یک دستگاه متولی وجود داشته باشد تا پاسخگو باشد و هرجا لازم بود هماهنگ کند. مثلا اگر لازم بود سازمان بهزیستی موسسهای را در رابطه با نابینایان یا ناشنوایان ایجاد کند با توجه به این که متخصصاتی در این رابطه در وزارت بهداشت وجود دارند، این متخصصان باید ورود کنند. مشکل دیگر بحث جایابی موسسات است. در برخی استانها و قسمتها تعداد موسسات بسیار زیاد است و در برخی مناطق تعداد آنها اندک است. ما باید به موسسات خیریه مکانهایی که نیاز به کمک بیشتری دارند را معرفی کنیم. لازم است خدمت استاندارد هم تعریف کنیم مثلا در جامعه ما گفته میشود فلان موسسه از تعدادی خانواده نیازمند و بیسرپرست حمایت میکند این حمایت به این صورت است که موسسه در سال مثلا چند بار مراجعه کرده و بستههای غذایی به آنان میرسانند درحالی که موسسه دیگری تمام ابعاد زندگی این خانواده ها از درمان تا ازدواج و غذا و.. را در برمیگیرد. ما باید موسسات را حمایت و تشویق کنیم تا کار تخصصی و نظاممند انجام دهند. مثلا در حال حاضر در رابطه با سرطان میبینیم که برای درمان یک بیمار سرطانی 20میلیون تومان لازم است درحالی که ما هیچ موسسهای نداریم که این مقدار را بتواند کمک کند. بیمار باید به چندی موسسه مراجعه کند و از هر کدام بخشی از مبلغ را بگیرد. در حالی که امکانات باید متمرکز شده و سهم دولت تعیین شود. دولت تکلیفش را انجام دهد و مابقی آن را صندوق ها پوشش دهند. ما یک نظام خوب تامین اجتماعی نداریم که حداقل نیازهای یک خانواده را پوشش دهد. موسسات خیریه نیز آموزش لازم برای ارایه خدمات تخصصی را ندیده است.
هزینههای جاری خیریهها ازکجا تامین میشود؟
از طریق شبکهای که در اختیار دارند. به طور مثال در شبکه ملی خیریه فردی که در خارج کشور ساکن است هزینههای جاری موسسه را متقبل شده است. افراد زیادی در کشور دل در گرو انسانیت دارند و کمک میکنند.