شنبه, ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

مقاله ها

دانشنامه ـ مطالب مفید

گـل باش که هم نشـین عطار شوی

زحمت متراش و مـژده رحمت باش

زان پیش که همدم خس و خار شوی

پـل بـاش بجـای آنـکه دیـوار شـوی

«مجتبی کاشانی»

آن چیزی که ما به عنوان اصلی ترین سرمایه خودمان میتوانیم از آن نام ببریم عملا ارتباط ماست. شاید اصلی ترین موضوع ما ارتباط ماست بی شک و با فاصله ی خیلی زیاد از هر چیز دیگری، از این ارتباط است که سرمایه های اجتماعی ما ایجاد می شود، ما از محل سرمایه های اجتماعی ست که می توانیم فعالیت کنیم و شبکه ابزاریست برای اینکه بتوانیم سرمایه های اجتماعی مان را درست مدیریت کنیم، ارتقاء بدهیم و از فرصت های جدیدی که به وجود می آیند بتوانیم استفاده بکنیم.

امروز شرایط اقتصادی خوبی در مملکت حاکم نیست، همه ما این را با گوشت و پوستمان داریم درک می کنیم، کمی جلوتر برویم و به آن اضافه کنیم که، تازه تحریم هم هستیم و ممکن است در ماه های آینده شرایط بدتری هم به وقوع بپیوندد و اضافه کنید به این که سطح عمومی اعتماد هم در جامعه ما متاسفانه خیلی در حال کاهش است و رو به تنزل هم هست. این هم شرایط را برای ما سخت تر می کند، باز هم به این موضوع اضافه کنیم که تعداد سازمان های غیردولتی وقتی دارند زیاد می شوند باید خیلی مراقب باشیم، من در کارگاه هایی که برگزار می کنم و حتی چند کارگاه هم برای فعالیت اجتماعی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران برگزار کردم دیدم خب این آدم ها اصلا هیچ چیزی از فضای سمن (سازمان های مردم نهاد) نمی دانند اینها فعالان حوزه اجتماعی نیستند، سوال کردم که اینها از کجا به اینجا دعوت شده اند، گفتند وزارت بهداشت آئین نامه و دستور العملی به بیمارستان های دولتی داده که هر بیمارستان موظف است این اساسنامه تیپ را که نمونه اش آنجا بود، پرکند و برود یک سمن ثبت بکند و از محل این سمن بخشی از هزینه های این بیمارستان را در واقع تامین بکند، در وزارت کشور وقتی در این رابطه بنده طرح موضوع کردم که چنین اتفاقی در حال رخ دادن است، گفتند خب آری این شکلی هم شده، ما قرار بود در برنامه های بلند مدت حدود 7000 سمن را سازماندهی کنیم تا پایان برنامه هرکاری کردیم دیدیم نشد، گفتند خب، ما مجبور شدیم که چند سمن هم تولید کنیم که این آمار درست بشود، ببینید پس این دوستان هم می خواهند وارد این فضائی بشوند که همراه با این همه دوستان سابقه دار کار بکنند. آقای دکتر هادی نکته ای را اشاره کردند که شاید بین ما این رقابت ها نباید در جریان باشد، درست می فرمایند، این سخن خیلی متین است، اما مهم این است که آیا این بازیگران جدیدی که به این عرصه هم اضافه می شوند، این موارد را درک می کنند؟ آیا می توانند مبانی اخلاق و منشور اخلاقی حاکم بر روح فعالیت های مردم نهاد را حفظ بکنند؟ آیا این فضا را می شناسند؟ اینجاست که کار ما یک مقداری سخت می شود، البته این را هم اشاره کنیم، بنده به عنوان کسی که در حوزه درآمدزائی در سازمانهای مردم نهاد فعال هستم و کتابهایی را کار کرده ام و تدریس می کنم اصلا اعتقاد ندارم که دوران بدی برای ماست ما باید حواسمان باشد، اتفاقا من فکر می کنم ما با توان و شرایطی که داریم امروز می توانیم رشد بکنیم و می توانیم شکوفا بشویم. اگر یک جایی فشار قرار می گیریم ناشی از عدم فعالیت های قبلی مان است که پیش بینی روزهایی مانند این را قبلا نکرده ایم و تدبیر لازم را نکرده ایم، امروز فرصت خیلی خوبی است برای رشد ما که خیلی وارد این مسائل نمی شویم. چند سرفصل خیلی کوچک داریم که باید امروز راجع به این موضوع شبکه با هم صحبت بکنیم: اول اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم که؛

شبکه چه چیزی نیست؟ شبکه چه کارهایی را قرار نیست بکند؟

یک خرده ذهنمان را با هم دیگر از زوایای مختلف راجع به این موضوع متمرکز کنیم، مهم ترین نکته ای که باید مراقب باشیم، این است که شبکه یک سازمان بالادستی نیست، شبکه قرار نیست یک رئیس جدید برای خیریه هایی باشد که عضو آن هستند، شبکه قرار نیست سازمان کنترل کننده باشد، اگر همه ما اعضاء با هم تصمیم بگیریم که یک فضای ارزیابی و یک فضای نظارت را ایجاد کنیم، خود ما هستیم که این تصمیم را می گیریم، کسی برای ما این تصمیم را نگرفته این در فضای مردم نهادی اصلی مهم است، برای آنکه یک شبکه بتواند کار کند، بتواند فعال شود و بتواند در واقع موضوع فعالیت خودش را پیش ببرد. شبکه هم نباید کاری بکند که خدای ناکرده این تصور به وجود بیاید که شبکه آمده است ریاست کند، نکته دوم اینکه شبکه رقیب اعضاء خود نباید باشد. این یک آسیب خیلی خیلی جدی و متداول است، مراقب باشیم وقتی که فرهنگ کار شبکه هنوز جا نیفتاده و تا زمانی که این فرهنگ هنوز شکل نگرفته، این اتفاق می افتد که شبکه برای آنکه فعالیتی از خود نشان بدهد و سعی می کند وارد حوزه هایی شود که در آن تجربه دارد و این همان زمینه ی کاری اعضاء آن است. این باعث ایجاد بی اعتمادی می شود، اعضاء هیات مدیره این شبکه باید خیلی مراقب باشند که خدای ناکرده این سوءتفاهم در بین اعضاء پیش نیاید که خب، مثلا هر کسی که عضو هیات مدیره این شبکه باشد می تواند خیلی راحت از اطلاعاتی که در این بین بوجود می آید استفاده کند یا می تواند از رابطه های دولتی که در اینجا به وجود می آید نهایت استفاده را کند برای گسترش فعالیت های موسسه خودش، خیلی باید مراقبت کرد که شبکه در جایگاه یک رقیب برای اعضاء دیده نشود. شبکه حتی نمی تواند مشاور اعضاء هم باشد چون یک رانت اطلاعاتی به وجود می آید که شبکه اگر بخواهد به فلان موسسه مشاوره بدهد ناخودآگاه ممکن است بخشی از اطلاعات سایر اعضاء را بکار بگیرد و این باید خیلی دقت شود.

و اما آنچه که شبکه هست و آن چیزی که شبکه باید انجام بدهد؛

شبکه بستری است برای تبادل همکاری و تجربه، یک جمع ساده بزنیم؛ چند نفر سال تجربه پشت همین میز نشسته اند، که همین را اگر جمع کنید با آدمهایی از اعضاء همین شبکه که امروز اینجا نیستند، عدد بسیار قابل توجهی می شود.

پس ببینید تجربه عظیمی امروز اینجا گرد هم آمده، اگر شبکه بتواند این تجربه را مستند بکند و این تجربه را در قالب جلسات هم اندیشی خیریه ها دور هم جمع بکند و این تجربه ها را به اشتراک بگذارد اتفاق بسیار مبارکی در انتظار همه مان است، ما هم همه، حرف های زیادی برای گفتن داریم و موضوعات مهمی را برای شنیدن در پیش رو داریم.

همه ما مشکلاتی داریم، از نیروی انسانی، از درآمدزائی، از موضوعات مالی و مالیاتی و روش های حسابداری و مدیریت مالی هر کدام به شکلی مبتلابه تعدادی از این آسیب ها هستیم، اما یکی دیگر از اعضای شبکه ممکن است تجربه های موفقی در این حوزه داشته باشد، چطور می توانیم این ارزش ها را باهم به اشتراک بگذاریم؟ این فضا، فضای شبکه است که می تواند فرصت را در اختیار ما بگذارد، شبکه محلی است برای به اشتراک گذاری منابع، مثلا دو خیریه می توانند در نقاط ضعف و قوت یکدیگر به هم کمک کنند، چه در مورد منابع انسانی متخصص، چه در مورد دیگر منابع. پس موفقیت ها را به اشتراک می گذارید و یک هدف واحد را در واقع دنبال می کنیم و اما ما با شبکه بهتر دیده می شویم، شبکه می تواند ویترین بسیار عالی برای تک تک موسسه های عضو باشد، شبکه باید راهکار هایی را پیدا بکند که چطور می خواهد اعضاء خودش را به جامعه معرفی کند، ما همه مان در واقع گروهی به نام مددکار اجتماعی پیرامون خودمان داریم، اما این چه تعداد است؟

ما همین الان در یک شهر 15 میلیون نفری در حال زندگی کردن هستیم و خیلی جای کار داریم، اگر اعتقاد داریم که فضای اقتصادی امروز ما فضای بدی است یکی از مهمترین راهکارهای ما همین گسترش شبکه های ارتباطی ماست.

شبکه یکی از بهترین ابزارها و روش هایی است که می تواند به ما کمک کند در دیده شدن. ما می توانیم همایش های گروهی برگزار کنیم. ما می توانیم همه با هم همایش های استانی برگزار کنیم و وقتی همه با هم باشیم می توانیم به سمن های استانی برویم و به توانمند سازی آنها کمک بکنیم. همه با هم برویم در مرکز آن استان یک جلسه ای بگذاریم و به همه نشان بدهیم ما همه حامی فلان سمن در این استان هستیم و هر طوری که بتوانیم کمک می کنیم که آن سمن بتواند وظایفش را بهتر از قبل انجام بدهد. ما در یک شبکه می توانیم توان مذاکره بیشتری پیدا کنیم، نمونه آن این که همین الان وزارت تعاون در حال اجرای طرحی است که بر اساس این طرح تمام بچه هایی که در سن 6 – 11 سال هستند و باید به مدرسه بروند اما نرفته اند، به هر دلیلی این ها را جذب می کند برای مدرسه و حاضر است برای این موضوع پول هم بپردازد و پول خوبی هم می دهند و چیزی حدود 000/200 تومان به ازای هر بچه به سرپرست خانوار یا قیمش پرداخت می کند، از این قسم فرزندان در موسسه های شما هم کم نیستند، باید بشود اینها را پیدا کرد، این یک فرصت است که شبکه باید بیاید و این فرصت ها را پیدا بکند، باید برود مذاکره بکند، لیست فرزندان این موسسات را بگیرد و یکجا با وزارت خانه ها و دیگر ارگان ها وارد مذاکره بشود.

نکته بعدی این است که شبکه می تواند از دوباره کاری ها پیشگیری کند. اشتراک منافع ما ایجاب می کند که همراه باهم گام برداریم و از خیلی از این آسیب ها اجتناب کنیم. شبکه می تواند فرصت توانمند سازی برای اعضای خودش را فراهم کند، اگر این جمع پیوسته حضور داشته باشند، شبکه می تواند برنامه ریزی کند و برای این جمع مثلا کارگاه های آموزشی برگزار کند، یا مثلا می تواند سخنران دعوت کند یا می تواند صاحبان تجربه از شبکه های مختلف دیگر را دعوت کند که بیایند و برای شما موسسه ها، طرح موضوع کنند.

این اتفاقات خارج از جمع قابل انجام نیست، اما نکته هایی هم در مورد معایب و مشکلات شبکه وجود دارد که باید مراقب این موضوعات باشیم: یک همان نکته بود که شبکه باید مراقب باشد که برای اعضاء خود تبدیل به رقیب نشود. دوم آنکه شبکه هزینه های بالاسری دارد و این هزینه ها را باید به رسمیت بشناسیم، ساختمان و دفتر شبکه، نیروی انسانی که اینجا فعال است و همه اینها که در شبکه هستند، هزینه های بالاسری دارند اما این هزینه را باید از کجا تامین کرد؟ آیا باید مثلا از محل حق عضویت باشد؟ اما حق عضویت جمع کردن از موسسه های خیریه خیلی سخت است و ممکن است تا مدتها هیچ موسسه ای حق عضویت نپردازد و اما بیائید فکر بکنید راجع به این هزینه های بالاسری که چه می شود کرد؟ اما موضوع بعد این است دیدار این شبکه نیاز به زمان و وقت دارد آیا واقعا ما که این شبکه را ایجاد کرده ایم این ایده را داریم که برایش وقت هم بگذاریم؟ یا فقط ایجاد کرده ایم و انتظار داریم که یک کسی هم باشد و راهبری اش بکند؟ آیا هیچ سقفی برای خودمان قائل هستیم که ما هم می توانیم بخشی از آن افرادی باشیم که قرار است بیایند و شبکه را راهبری بکنند، شبکه خود به خود پیش نمی رود. شبکه نیاز به نیروی انسانی دارد در سطح عالی، از بین شما مدیرانی که در واقع فعال در این حوزه هستید.

نکته بعدی این است که دستیابی به توافق معمولا در شبکه کار زمانبری است، وقتی یک طرحی مطرح می شود، خیلی طول می کشد که آدمها بتوانند خود را قانع بکنند، اگر شبکه شما تنوعی از تخصص های مختلف داشت کارتان خیلی راحت تر بود، اما شما در گروهی از خیریه های هم نوع و هم شکل هستید که در یک موضوع تخصصی در حال کارکردن هستید، در نگاه اول کارتان ساده به نظر می آید، اما در عمل خواهید دید که کار سخت تری در پیش دارید، سخت خواهد بود برایتان که به تجربه های دیگران تمکین کنید، پس من پیشنهاد می کنم که این خاصیت و این صبوری را در خودتان ایجاد کنید و نکته دیگری هم که به این قضیه دامن میزند این است که تمام اعضاء شبکه هم سطح نیستند که این طیف گسترده از نظرات می تواند خودش آسیب باشد ولی باید به آنها گوش کرد و به آنها اعتنا کرد، چون بعضی وقتها همین نظرات می تواند اتفاق های زیبایی را رقم بزند، چون به شدت دنیا در حال تغییر کردن است، خیلی وقتها آنهایی که سعی می کنند بر روی این روش های قدیمی اصرار بکنند محدودیت های جدی در فعالیت ها برایشان به وجود می آید و آنهایی برنده هستند که تغییرات را به جان می خرند. تغییر لازمه بقاست. بعضی وقتها شبکه می تواند این فرصت و زمینه را به وجود بیاورد که از بعضی دیگر بشنویم آن راهکار های جدید را متناسب با سازمانهای خودمان در واقع سفارشی بکنیم و از آن استفاده کنیم و آسیب آخری که راجع به شبکه وجود دارد این است که بعضی وقتها ممکن است بعضی از اعضاء شبکه ناخودآگاه منافع بیشتری از شبکه ببرند که باید تحمل این موضوع را هم در خودمان ایجاد کنیم.

و چند توصیه هم خدمت شما عرض می کنم:

توصیه اول من به شما عزیزان که در این حوزه فعال هستید این است که حضور و فعالیت شما در این شبکه یک کار فوق برنامه و یک کار اضافی نیست، بخشی از کار روزمره‌تان است، شما اینجا نمی آیید که یک لطفی به شبکه بکنید، شما می آیید که ظرفیت شبکه را برای استفاده خودتان بالا ببرید. اگر این شبکه پا بگیرد خودتان از این فرصت ها بهرمند خواهید شد. لطفا، اصلا این منت را روی سر شبکه نگذارید که ما آمدیم و مثلا ده دقیقه برای شبکه وقت گذاشتیم، فضای خودتان است، کار خودتان است و فعالیت های شما اینجا در واقع بخشی از کار روزمره تان است. این یک ابزار مهم است برای پیشرفت شما برای توسعه شما که برای سازمان خودتان به کار می آید، پیشنهاد می کنیم که به عنوان شخص در این شبکه نیائید. به عنوان نماینده موسسه خودتان در این شبکه حاضر شوید. خیلی مهم است، شما همیشه باید موسسه تان در این شبکه حاضر باشد. شاید یک وقتهایی اصلا با اعضاء هیات مدیره تان در این شبکه حاضر شوید. بحث های شبکه را ببرید و در هیات مدیره تان مطرح کنید. بگذارید شبکه همیشه در داخل سازمان شما زنده باشد. در این صورت می بینید که آن انرژی جمعی به وجود می آید، پس لطفا از طرف موسسه خودتان در این شبکه حاضر شوید.

تیمی را در شبکه انتخاب بکنید که همه قبولش داشته باشید و از تیمی که انتخاب کردید لطفا همگی حمایت کنید. این تیم با انرژی مثبت همه شما باید برود و مذاکره بکند یا یک امکانی از یک سازمان دولتی یا خصوصی یا حتی از یک سازمان مردم نهاد دیگر برای شما فراهم بیاورد.

و اینکه تمام اعضاء باید در سیاست گذاری شبکه مشارکت داشته باشند. این که من می بینم با توجه به تعدادی که الان اینجا حضور دارند، تعداد موسسات زیادی عضو این شبکه هستند. خیلی خوب است و یعنی همه علاقمند هستند که ببینند در اینجا الان چه اتفاقاتی می افتد.

برای شبکه تان پروژه هایی پیشنهاد کنید که با ماهیتی که صحبت شد هماهنگی داشته باشد، شبکه باید در موقعیتی قرار بگیرد که برای همه تان فرصت باشد، خیلی جاها می تواند تفاهم نامه های همکاری با دولت امضاء بکند. شبکه با آموزش و پرورش، با بهزیستی یا وزارت کشور و از فرصت های این تفاهم نامه ها در واقع به نفع اعضاء استفاده کند. و نکته آخر اینکه دقت بفرمائید هر موفقیتی که در شبکه به دست بیاید افتخارش برای تمام اعضاء شبکه است. اصلا مهم نیست که من عضو این شبکه بودم یا نبودم، اما در تمام اینها من در افتخارشان سهیم هستم.

شبکه یک ابزار مدرن است که البته یک ریشه ای هم در داستان های کهن و اساطیری ما دارد، که ما از خیلی هزار سال قبل در مورد آن گفته ایم، در دین ما هم راجع به آن صحبت کرده ایم که در واقع دست خداوند با جماعت است که این مفهوم را می رساند.

اجازه بدهید دو الی سه بیت از عطار نیشابوری تقدیم شما کنم که کاملا در رابطه با این موضوع است و ختم کلام ما هم باشد:

هم ز عکس روی سیـمرغ جهـان

چون نگه کردند آن سی مرغ زود

در تحـیر جمـله سرگـردان شدند

خویش را دیـدند سیـمرغ تمـام

چون سوی سیمرغ کردندی نگاه

ور بسـوی خویـش کردندی نظر

ور نظـر در هـر دو کردندی بـهم

چـهـره سیـمـرغ دیـدنـد از جـهـان

بی‌شک این سی مرغ آن سیمرغ بود

بـاز از نـوعـی دگـر حـیـران شـدنـد

بـود خود سیـمرغ سـی مـرغ مـدام

بـود این سیـمرغ این کیـن جایـگاه

بـود ایـن سیـمـرغ ایشـان آن دگـر

هر دو یک سیـمرغ بودی بیش و کم

این مفهومی است که ما امروز در شبکه دنبال آن هستیم تا انشاءالله بتوانیم در این شبکه به آن برسیم.