شنبه, ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

مقاله ها

دانشنامه ـ مطالب مفید

این مقاله در سال 1382 برای نشست سراسری سازمان­های غیردولتی، در شهرستان یزد تهیه شده بود. اینک با ویراست جدید برای استفاده اعضا شبکه ملی خیریه های ایتام در سایت این شبکه قرار گرفته است.
فاطمه فرهنگ خواه ـ 1397/5/17

مقدمه

با گسترش فعالیت سازمانهای غیردولتی در دهه­ های اخیر در ایران و ایفای نقش­های متفاوت در جامعه از سویی و ضرورت توجه به بازیگران اصلی توسعه از سوی دیگر، موجبات توجه بیش از پیش جامعه را به سازمان­های مدنی فراهم نموده است. در آغاز دهه 1970 کتاب "کوچک زیباست" نوشته شوماخر عضو هیات مدیره صنعت ذغال سنگ انگلستان موجب عکس­العملی در مقابل بزرگ گرایی سازمان­ها در کشور های غربی گردید.

در دهه گذشته کوچک گرائی بعنوان یکی از روند های تحول در حوزه های گوناگون جلوه گر شده است. به گونه ای که سازمان­های بزرگ در درون خود، دگرگونی های زیادی ایجاد کرده و خود را به تعداد زیادی واحد کوچک تبدیل نموده اند. آنها بزرگی را نه در اندازه فیزیکی که در نظام منسجم تصمیم گیری می شناسند. در سالهای اخیر نظریه پردازان گوناگون در زمینه های اقتصادی، مدیریت، تکنولوژی و رشته های مربوط به آنها، از کوچک سازی و فلسفه آن سخن به میان آورده اند. سهولت در اداره، روابط انسانی مطلوب تر، امکان نظارت بیشتر، پیچیدگی کمتر، کارآیی بالاتر، شناخت جامع تر از مسائل و مشکلات و به تعبیر کلی مدیریت کاراتر نکات برجسته این نظرات را تشکیل می دهد. از سوی دیگر ضرورت فراهم آمدن فرصت برای یکایک انسانها در زمینه "اعمال اراده" از ابعاد بنیادین توسعه و تکامل است. توسعه حقیقی انسانی زمانی به دست می آید که امکان مشارکت در تصمیم سازی و تاثیر گزاری بر تصمیم گیران برای کلیه افراد جامعه میسر گردد (مرعشی 1376 : 213). این که در کشور ما نیز اراده مردم بر دخالت در سرنوشت خویش از طریق ایجاد سازمانهای کوچک در پارادایم توسعه در حال شکل گیری است بسیار مهم است اما نکته قابل توجه چگونگی ارتباط این سازمانها با یکدیگر و ارتباط آنها با دولت به عنوان یکی از قدرتمند ترین شرکاء اجتماعی و سایر بازیگران صحنه اجتماعی است. لذا نیاز به افزایش ظرفیت موسسات کوچک که در خدمت منافع عموم هستند، برای تعامل بهتر با دولت، بخش خصوصی و سایر سازمان ها و گروه های هدف به منظور دستیابی به اهداف، ضرورت شبکه سازی و نقش آن در افزایش ظرفیت اعضاء در کلیه سطوح فردی، سازمانی و محیطی را برجسته تر نموده است.

معرفی

در حدود نیم قرن در جهان و سپس در ایران اهمیت سازمان­های غیردولتیNGOs (Non Govermental Organizations) و سازمان­ها مبتنی بر جامعه CBOs (Community Based Organizations) و سازمان­های محلی Los (Local Organizations) در ادبیات توسعه­ای به شدت افزایش یافته و بیشتر آژانس­های کمک­رسانی تئوری­های خود را در زمینه استراتژی­های توسعه­ای مبنی بر حضور و فعالیت سازمان های غیردولتی قرار داده اند. از سال 1980 نه تنها تعداد NGOs در شمال و جنوب به صورت قارچ گونه ای افزایش یافته، بلکه این سازمانها در کسب منابع مالی و تنوع اموری که در آن دخالت دارند نیز افزایش چشم گیری داشته اند. به طور مثال در دهه ها‏ی گذشته NGOs بیشتر در کارهای کمک رسانی و خیریه فعالیت می کردند، ولی امروزه فعالیت آنان برگرفته از نیازهای توسعه ای در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، حتی سیاسی و ... است.

با توجه به نکات فوق می توان گفت که ساختن شبکه یا تمرین شبکه سازی بناگریز یک فعالیت طبیعی  NGOs است. زیرا که تغییرات اجتماعی فرآیندی است که از طریق ارتباط تنگاتنگ و مبادله اطلاعات انجام پذیر است. دسترسی به اطلاعات و یادگیری و Campaiyning کردن فعالیت هایی است که با همکاری مجموعه افراد و سازمان ها امکان پذیر می شود. شبکه سازی دارای پتانسیلی است که می تواند بخشی از نیازهای  NGOsرا برطرف نماید و سازوکاری برای برقراری ارتباط و تبادل تجارب تشکل ها با یکدیگر و ارتباط درون شبکه ای و مجموعه ذینفعان با بیرون شبکه خواهد بود. به عبارتی شبکه در سطحی بالاتر از تک تک سازمان ها قرار دارد و رفتار جمعی را در سطح بالاتر نمایندگی می کند. شبکه صدای بنگاه های کوچک است، فرصت یادگیری اجتماعی را فراهم می سازد و تقویت کننده سرمایه اجتماعی است. در حال حاضر کشور های توسعه یافته تنها منابع مادی یا انسانی را برای توسعه کافی ندانسته و در کنار این سرمایه ها منابعی از روابط شبکه ها و هنجارهای مبتنی بر اعتماد، مشارکت و آگاهی انسانی را نیز جستجو می کنند.

ضرورت شبکه سازی

شبکه سازی به عنوان یک ضرورت برای تأثیر گذاری بیشتر و هم صدایی NGOs توصیه می شود. به دلیل کوچک بودن اکثر سازمان ها، شبکه برای اطلاع رسانی، افزایش دانش، ارائه راه حل و تبادل تجربیات موفق مخصوصاً در اجتماعات محلی ارزیابی شده است. به عبارتی هدف در شبکه کارآمدی و ثمربخشی سریع تر در جریان های فکری و فعالیت های سازمان های عضو است. شبکه نقش قالبی را ایفا می کند که به اندیشه های غیر متمرکز با ایجاد امکان برقراری ارتباط بین آنها سامان می دهد. چنین اتفاقی در عین خوب بودن، اشکالاتی نیز در پی خواهد داشت:  

  1. توانایی فردی سازمان ها نمایان نمی شود.
  2. NGOs عموماً به صورت داوطلبانه اطلاعات در اختیار یکدیگر قرار نمی دهند و به رقبای حریص منابع مالی یکدیگر تبدیل خواهند شد.
  3. از آنجا که جامعه NGO ای یک جامعه چند صدایی است ممکن است با تشکیل شبکه ها به یک صدای واحد تبدیل شوند.

در پاسخ به این اشکال می توان گفت که گاه شبکه های قدرتمند قادرند NGOs قدرتمند را (که بیشترین امکانات ملی و بین المللی را جذب می کنند) تحت تأثیر قرار داده و امکان تقسیم پروژه ها و امکانات را برای سایر NGOs نیز فراهم نمایند. بدین منظور در سراسر جهان شبکه هایی شکل گرفته که توانسته اند کارهای واقعی و ملموسی برای سازمان های کوچک انجام دهند. یکی از مسائل مهم در شبکه سازی چگونگی ارتباط نزدیک NGOs سطح بالاتر با جوامع محلی است که عموماً از طریق سازمان­های محلی یا LOs انجام می شود و یا NGOs ،  LOsمخصوص به خود یا شعبه در محل تأسیس می کنند.

شکی نیست که نیاز جوامع محلی برای شبکه سازی بیشتر از مجموعه های دیگر است. اما تعداد بسیار زیادی از این سازمان های محلی را می توان یافت که در اطراف شهرها و روستاها وجود دارند، ولی با یکدیگر ارتباط ندارند و یا ارتباط آنها بسیار ضعیف است. نکته دیگر این ادعا است که NGOs عموماً دارای یک دیدگاه توسعه ای مشترک هستند که بیانگر "پاردایم جایگزین توسعه است" به همین دلیل اعتقاد بر این است که شبکه ها بیشتر برای تقویت ساختارهای تأثیرگذار بعنوان کاتالیزور های توسعه ای ایجاد می شوند تا در راستای توانمند کردن اعضاء و سازمان های عضو.

تعریف شبکه

شبکه به معنای سازمان دادن فعالیت های متنوع و غیر متمرکز از طریق برقراری ارتباط و پیوند آنها با منظومه است (مرعشی، 1380 : 240). شبکه ها می توانند در سه سطح محلی، ملی و بین المللی تشکیل شوند. در شبکه رئیس و مرئوس وجود ندارد و هر کس گویی در جای خود همه است. پذیرش مسئولیت در شبکه نیاز به یک آمادگی درونی دارد. بنابراین کسانی که مایلند در شبکه ایفای نقش کنند، باید دائماً در حال ساختن خویشتن خویش بوده و ضمن نگاه به درون روابط بیرونی را تصحیح نمایند. در اینجا باید اذعان کرد که چهره های آغازین شبکه ها سنگ زیرین آسیاب خواهند بود.

انواع شبکه

  1. شبکه های موضوعی: از گرد آمدن سازمان هایی با فعالیت های مشابه شکل می گیرد (شبکه های سازمان های غیردولتی زنان، محیط زیست، اشتغال معلولین و ...)
  2. شبکه های فراگیر: از همکاری سازمان هایی با فعالیت های متفاوت که هدف مشترکی را دنبال می نمایند تشکیل می شود. این شبکه ها نقشی متفاوت از اتحادیه و کنفدرانسیون دارند.
  3. شبکه های افقی: از پیوستن NGOs ، CBOsو Los به وجود می آیند. به این نوع شبکه، شبکه عملگرا نیز اطلاق می شود.
  4. شبکه های عمودی: بر پایه حمایت از شبکه های اجتماعی موجود شکل می گیرد.

اشکال مختلف شبکه

شبکه ها از نظر اندازه، شکل و عملکرد متفاوتند. نمونه هایی از آن عبارتند از :

  1. شبکه های چرخ دوچرخه ای یا ستاره ای : (Bicycle wheel or star networks) در این شبکه سلسله مراتب به شدت رعایت شده و اعضاء فقط از طریق یک مرکز با یکدیگر ارتباط دارند. این شکل از شبکه بیشترین تمایل را به داشتن شکل سازمان یافته و هماهنگ کننده با بودجه کافی و کمترین ارتباط دو طرفه بین اعضاء با مرکز دارد و اعضاء دریافت کنندگان منفعل اطلاعات هستند.
  2. شبکه های درخت فامیلی (Family Tree networks): در این شبکه ها توزیع اطلاعات از بالا به پایین بوده و ارتباط کمی بین اعضاء برقرار است.
  3. شبکه های عنکبوتی (Spiders web networks): این شبکه ها یک مرکز مشخص دارند که با همکاری شبکه های جانبی و ارتباط میان اعضاء راهکارها تعیین می شود.
  4. شبکه های تور ماهیگیری یا درشت بافت (Fishing – net or Loose weaving networks): در این شبکه ها رعایت سلسله مراتب در حداقل بوده و روابط افقی است. اعضاء دریافت کنندگان فعال اطلاعات هستند. معمولاً اعضاء اداره کنندگان شبکه اند و مرکز هماهنگ کننده ندارند و بر حسب نیاز، اعضاء نقش می پذیرند (مجله زنان، اردیبهشت 1380).

ویژگی های شبکه

  • یکپارچگی در عین استقلال: منظور از یکپارچگی، برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات در قالب شبکه به منظور کارآمدی، انسجام و بهینه سازی مداوم امور است. یکپارچگی به معنای نادیده گرفتن استقلال افراد، گروه ها و سازمان ها نیست.
  • شبکه پایگاهی برای تبادل فکر و عمل: تبادل فکر و نظر به عنوان یک شیوه انجام کار مد نظر است، زیرا در یک شبکه امکان تبادل نظر و انتخاب گزینه های مطلوب و دارای اولویت و سپس انتخاب بهترین راه حل محور عمل قرار می گیرد. از آنجا که در بررسی­های مربوط به موضوعی واحد توسط افراد مختلف نظرات متفاوتی بیان می­شود، قطعاً تعالی فکری موجب ثمربخشی سریع­تر وکارآمدی بیشتر خواهد شد.
  • مبادله و گردش اطلاعات: شبکه ها به منظور مبادله اطلاعات، در رابطه با موضوعات مورد علاقه و اهداف مشترک اعضاء به وجود می آیند. تقسیم اطلاعات، نه فقط دریافت آن به صورت منفعل، یکی از مهم ترین دلایل به وجود آمدن شبکه ها است. اطلاعاتی که به شبکه منتقل می شود و یا در اختیار اعضاء قرار می گیرد باید متناسب با نیاز آنان باشد. این شبکه ها خود می توانند پایگاه اطلاعاتی، برای ذینفعان طراحی نمایند.
  • هم افزایی قدرت سازمان ها: به منظور افزایش قدرت سازمان­ها در تأثیرگذاری برکانون­های قدرت و پیشبرد اهداف به نفع گروه های ذینفع، شبکه­ها می توانند راه­کارهای مناسبی را طراحی نمایند. چنین مهمی به هنگام حضور سازمان های قوی و کارآمد در شبکه میسر می شود.
  • ایجاد هویت مشترک: در شبکه هر عضو گویی همه است و به جای همه و به نیابت از همه در تلاش است.وجود چنین احساس مشترکی نسبت به کل موجب به وجود آمدن مجموعه ای به هم پیوسته برای دفاع از حقوق و منافع اعضاء می­گردد. این مجموعه می تواند فرصت های جدیدی را خلق و در مقابله با تهدیدات، یکپارچه حرکت نماید.
  • افزایش ظرفیت در سطوح (فردی، سازمانی و اجتماعی): افزایش ظرفیت در سطوح مختلف فراتر از آموزش های آکادمیک و یا مهارت های مختلف است.ایجاد ظرفیت دربرگیرنده کل توانایی های فردی، سازمانی و محیطی است. فرآیندی بلندمدت و تدریجی است. شبکه ها علاوه بر ایجاد امکان برای آموختن از یکدیگر، توانایی هایشان را با استفاده از راه کارهایی برای تبادل تجربه، دانش، مهارت و تبادل اطلاعات افزایش می دهند. بدین منظور از طریق برگزاری سمینار، کارگاه آموزشی خلاقانه و پویا جلساتی را در رابطه با مشکلات اجتماعی و... به افزایش ظرفیت در سطوح مختلف می پردازند. انسان های رشد یافته قادرند سازمان های پویا و کارآمد را تأسیس و اداره نمایند و چنین سازمان هایی خواهند توانست به توزیع اختیارات سازمانی کمک کنند.
  • وجود منشور اخلاقی مشترک: طراحی و تدوین یک منشور اخلاقی و اجماع NGOs بر آن در روند توسعه شبکه موثر خواهد بود. انسان ها به دلیل فطرت خود نیاز به ارتباط با یکدیگر دارند تا با هم بیندیشند و در کنار هم عمل کنند. برای تحقق این امر نیاز به الگویی برای "بهینه سازی اندیشه و رفتار" دارند. بهینه سازی به مفهوم ایجاد بستری مناسب برای فکر، عمل و ایجاد الگویی برای یکپارچگی و وحدت است. این مهم در قالب شبکه میسر خواهد شد. هدف هر شبکه کارآمد کردن اعضاء به منظور تأثیرگذاری بر مسائل اجتماعی است.

شبکه به عنوان یک بستر

  1. برای حل مسئله: شبکه بستر مناسبی برای حل مسئله و رشد شناخت است. زیرا وجود مسائل جدید شناختی در فرد ایجاد می نماید که فرد در خود ظرفیت و قدرت مقابله با مسائل را اقزایش داده و فهم نوینی را در وی سبب می شود.
  2. توسعه دهنده تفاهم اجتماعی: در علوم اجتماعی "توسعه به منزله فرآیندی است که در نتیجه آن، تحولی مثبت در راستای بهبود شرایط اجتماعی حاصل می شود". این تحول معمولاً مستلزم تغییر در جنبه های مختلف ساختار و رفتار اجتماعی و یا تغییر نگرش جامعه نسبت به این مقولات است. بنابراین زمانی که از توسعه تفاهم متقابل اجتماعی سخن می گوییم، منظور نوعی درک متقابل است که بر اساس آن منطق ارزیابی طرفین از جایگاه خود و جایگاه یکدیگر پدید آمده باشد. از آنجا که تفاهم بر سر هر موضوعی به معنی قبول داوطلبانه آن توسط طرفین است، لذا تفاهم، ایجاد کننده ثبات، هماهنگی و همسازی بین آنان نیز خواهد بود (مرعشی، 1380 : 40).

نکات فوق بیانگر این مفهوم است که شبکه به عنوان وسیله ای برای کمک به توسعه تفاهم اجتماعی است و اعضاء شبکه به عنوان یک جمع کارشناس می توانند تفاهم اجتماعی را توسعه داده، زمینه ساز تفاهم های دیگر از جمله تفاهم اجتماعی، کارشناسی و علمی گردند.

  1. توسعه دهنده نیروی انسانی: یورگن هابرماس جامعه شناس آلمانی، توسعه انسانی را به معنای تعالی انسان و تعالی انسان را نیز به معنای اعتلای سطح فکر و وسیع تر و ژرف تر شدن همه اعضای جامعه تعبیر می نماید. زیرا وی در نهایت کنشگر واقعی را فرد انسانی می داند. فرد، انسانی است که می فهمد، می گوید، می شنود، دوست دارد، فرا می گیرد، فکرمی کند، می­آفریند یا هر کنش هدفمند (کنش های فردی، جمعی، سازمان یافته بسیار بزرگ) دیگری را به انجام می رساند. پس اگر افزایش ظرفیت های اجتماعی منجر به افزون تر شدن آفرینش فرصت ها و مجال­های فراگیر و شکوفایی استعداد ها شود، درک و فهم انسان ها بالاتر می رود و در غایت، تعالی انسان به مفهوم راستین به ثمر می نشیند (هابرماس، 1979) با این تعبیر هابرماس از انسان، افراد در درون شبکه ها امکان از هم آموزی و به هم آموزی و بهره مندی از تجربه های یکدیگر را خواهند داشت. همچنین زمینه مستند کردن، تجزیه و تحلیل و تکمیل نمودن آموخته ها و تبدیل آنها به نظریه و پایدار کردن آنها برای حرکت های برنامه ریزی شده آینده را فراهم می نمایند.
  2. مشارکت در تصمیم سازی به منظور تأثیرگذاری بر تصمیم گیری ها: شبکه ها که واحد اطلاعات تخصصی و تجربیات و توانمندسازی علمی هستند، می توانند به نهاد های تصمیم گیرنده در فرآیند تصمیم گیری کمک کنند و در حل بخشی از مشکلات جامعه سهیم باشند. در این فرآیند شبکه ها رأساً به تصمیم گیری نمی پردازند و یا حتی در عمل تصمیم گیری مداخله نمی کنند، بلکه به صورت متناسب مقدمات ضروری برای یک تصمیم گیری را شکل می دهند. به عبارتی تصمیم سازی می کنند.تصمیم سازی در جریان تحولات اجتماعی از اهمیت ویژه ای برای تصمیم گیرندگان برخوردار است. شکی نیست که شبکه ها پتانسیل زیادی در جهت بهینه سازی عملکردها وتأثیرگذاری بیشتر بر فعالیت های NGOs  در جهت توسعه دارند. اما عوامل متعددی در شکل گیری، سرعت بخشیدن، کند یا متوقف نمودن چنین حرکتی دخالت دارند.

عناصر پیش برنده در شبکه سازی

  • تمرکز زدایی: چگونگی شکل گیری مدیریت و ساختار شبکه در ایجاد فضا و امکان روابط دموکراتیک بین اعضاء نقش مهمی دارد. شبکه ای موفق خواهد بود که از یک ساختار دموکراتیک در فرآیند تصمیم گیری و روابط متقابل بین اعضاء بهره مند باشد. رعایت برابری اعضاء از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا در نتیجه آن می توان با استفاده از مهارت ها، منابع، توان، کفایت، اطلاعات و انعطاف پذیری به نیاز NGOs پاسخ داد.
  • مشخص بودن اهداف و مأموریت شبکه: در مباحث توسعه­ای نمونه های موفق، شبکه هایی هستند که به طور مشخص هدف و مأموریت خود را تعریف کرده و استراتژی رسیدن به آن را نیز مکتوب نمایند. در شبکه می تواند کلی ترین هدفی که مورد توافق جمع است به عنوان پیش شرط حرکت قرار گیرد. همچنین مسأله توافق در عمل را نیز باید عنصر مهمی تلقی نمود که در مرحله اجرا می تواند حاصل گردد تا زمینه ساز توافق های بیشتری در اصول و عمل در آینده گردد.
  • افزایش مشارکت: یکی از شاخص های مهم برای سنجش توسعه کشور نوع و میزان مشارکت شهروندان در اداره امور مربوط به خود است. معمولاً در شبکه ها به دلیل وجود روابط افقی امکان مشارکت فعال اعضاء میسر می گردد. سازمان های غیردولتی نیازمند گسترش مستمر پیوندهای افقی بین خود، محافظت از استقلال خود در برابر حکومت و تهور و جسارت بخش خصوصی هستند NGOsدر حال حاضر با کلماتی نظیر مشارکت، همکاری، اطلاعات، توانمندسازی و چانه زنی در مورد سیاست گذاری شناخته می شوند.
  • ارتباطات وسیع و مستمر: در صورتی که شبکه تسهیل کننده ارتباطات درون شبکه ای و برون شبکه ای باشد و ارتباطات افقی را جایگزین ارتباطات عمودی یا چترگونه کند، قادر خواهد بود که در بستر مناسب تری از روابط حرکت می کند. به هر میزان که این ارتباطات گسترده تر شود به افزایش علائق مشترک اعضاء کمک نموده و صدای واحد را رساتر می نماید.
  • ابتکار و خلاقیت: ابتکار و خلاقیت شرط مهم بقاء و ماندگاری شبکه­ها است. درغیراین صورت شبکه­ها اسیر روزمرگی خواهند شد. بدون شک یک شبکه باید قدرت خود را از قابلیت هایش در زمینه توسعه اقدامات موجود و یا ایجاد شرایط نو و بالنده برای اقدامات آینده کسب کند.
  • شناسایی موانع تاریخی، اجتماعی و محلی: شبکه ها با ارتباطات گسترده، شناخت قومیت ها، فرهنگ ها، ادیان و... مختلف در سطح محلی، ملی و حتی بین المللی قادر به انجام اقداماتی موثر هستند. شناسایی موانع و برنامه ریزی برای رفع آن با توجه به ساختار بومی منطقه با کمک سازمان های محلی میسر خواهد بود. زیرا هرگونه اقدامی باید متناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی هر جامعه شکل گیرد.
  • جذب انسان­های رشد یافته و رشد دهنده: امروزه نیروی انسانی توانمند به عنوان مهم ترین سرمایه اجتماعی، عامل پویایی و پیشرفت اجتماعی شناخته می شود. شبکه قادر است با انسجام به شکل­گیری سرمایه اجتماعی که مفهوم جدیدی از توسعه انسانی است، کمک کند بدین ترتیب زمینه ساز مشارکت­ها، تقسیم عادلانه فرصت ها و پیشرفت ها می شود. با این رویکرد شبکه می تواند انسان های صاحب فکر، اندیشه و خلاق را جذب کند. طبیعتاً چنین انسان هایی قادر خواهند بود در گفت و شنود های سازمان یافته، اندیشه های گوناگون را بارور کرده و به تکامل اندیشه جمعی کمک نمایند. همچنین زمینه های انتخاب ها و گرایش های گروهی را فراهم کنند.
  • وجود افراد حمایت کننده: حضور افرادی درشبکه که ازموفقیت افراد دیگر لذت می برند و گوشی شنوا برای شنیدن و انجام کمک­های مشتاقاته برای رفع مشکل اعضاء دارند، درهمبستگی درون شبکه­ای نقش مهمی ایفا می­کند. این گونه افراد خود را در پیروزی اعضاء شریک می دانند.
  • وجود افراد قابل اعتماد و مسئول: چنین افرادی نسبت به درخواست های دیگران حساس بوده، وظایفشان را به خوبی انجام می دهند و مسئولیت هایشان را جدی می گیرند و زمینه مسئولیت پذیری در شبکه را افزایش می دهند.
  • وجود افراد با تجربه:در شبکه وجود کسانی که اطلاعات بیش از حد معمول و اندوخته ای از تجربه دارند می تواند به رشد شبکه کمک نماید.
  • وجود افرادی که شنونده فعال باشند: در شبکه افرادی که شنوندگان فعال هستند، هوشمندانه و با دقت گوش می کنند، آرزو ها، ترس­ها، شکست­ها و رویاهایی که در پس دنیای واقعی وجود دارند را درک می کنند و سپس بازخوردی ارائه می دهند که نشان دهنده درک صحیح آنها از مسائل است. حضور این افراد افزایش همدلی و همراهی اعضا را در پی خواهد داشت.
  • وجود افراد تحسین کننده: کارهای کوچک مهم به نظر می رسند.یادداشت های تشکر، ایمیل های پیگیری، هدایا و ... نشانه وجود افراد تحسین کننده است. اینگونه افراد در شبکه زمینه ارتباطات گسترده تری را فراهم می نمایند.

عوامل بازدارنده

نبود هر یک از عوامل فوق،  عامل بازدارنده تشکیل شبکه تلقی می گردد، اما نکات دیگر قابل ذکر عبارتند از :

  • نبود اعتماد: در فضایی که به طور تاریخی جلوه هایی از عدم اعتماد نسبت به یکدیگر وجود دارد برقراری ارتباط، که یک جریان چند سویه است را با موانعی روبرو می کند که این موضوع خود یک عامل بازدارنده در تشکیل شبکه ها است. در درون شبکه ها باید به دنبال گسترش اعتماد، مشارکت، کمک رسانی و آگاهی انسانی بوده و از ذخایر محدود موجود به طور مشترک بهره برداری نماییم.
  • مشخص نبودن جایگاه قانونی NGOs : نبود قانون، عدم شفافیت قوانین موجود و نبود حمایت های لازم از سازمان های غیردولتی از جانب دولت، بخش خصوصی و مردم، این سازمان ها را با تهدید و تحدید هایی روبرو کرده است. از آنجا که قانون بر مبنای نیاز اجتماعی تدوین می شود، لذا جامعه است که به قانون معنا می بخشد و ظرفیتش را تعیین می کند. بنابراین اگر قوانین با ساختارهای اجتماعی هماهنگ نباشد جامعه را دچار مشکل می کند. اینک با رشد نسبی NGOs در ایران زیرساخت های قانونی متناسب با تحولات و دگرگونی های اجتماعی متحول نشده است، این امر سازمان های غیردولتی را با خطر و آسیب جدی روبرو نموده است.
  • عدم تفاهم میان NGOs: در عمل معمولاً کمتر از پتانسیل واقعی موجود در شبکه استفاده می شود. زیرا سطح بالایی از عدم تفاهم در مورد ضرورت شبکه سازی در میان NGOs وجود دارد. اما هنگامی که شبکه ها لازم باشد نمایندگی یک جامعه NGOs ای را در یک فضای بیرونی و برای دفاع از حقوقشان برعهده گیرند، بسیاری از عدم تفاهم ها و مشکلات نادیده گرفته می شود. برای استفاده کامل از پتانسیل شبکه سازی ناگریزیم از اختلافات دوری گزینیم.
  • تلاش برای حفظ استقلال: ماهیت NGOs حفظ استقلال است. گاهی شبکه ها موجب وابستگی می شوند. این اتفاق موجب پس زدن شبکه توسط اعضاء و از هم پاشیده شدن آنان خواهد شد.
  • نگرانی از تبادل اطلاعات: بسیاری از اوقات شبکه ها برای پر کردن خلأ های اطلاع رسانی و دسترسی به اطلاعات به وجود می آیند ولی بسیاری از اوقات انتقال اطلاعات منافع تشکیل دهندگان سازمان ها را به خطر می اندازد و به همین دلیل افراد از شبکه کنار رفته و یا اطلاعات را با فیلترگذاری انتقال می دهند.
  • شبکه دغدغه اصلی نیست: در برخی اوقات شبکه دغدغه اصلی اعضاء نیست بلکه مسائل جانبی سبب شکل گیری شبکه می شود.
  • محوریت پیدا کردن یک فرد در شبکه: در چنین حالتی در صورت حذف فرد به هر دلیلی شبکه با مشکل مواجه خواهد شد.
  • شبکه سازی به عنوان فعالیت محسوس و واقعی تلقی نمی شود: به همین دلیل معمولاً اختصاص دادن منابع مالی به آن از طرف سازمان ها به راحتی امکان پذیر نیست. همچنین شبکه به طور دائمی نیاز به یک مرکزیت (Focal Point) دارد، تا برای سازماندهی و انتقال اطلاعات و تسهیل ارتباطات عمل کند. به تدریج این مرکزیت تبدیل به نوکر بی جیره و مواجب خواهد شد. به کلام دیگر سود حاصل از تلاش های یک یا چند نفر برای تمامی اعضاء شبکه خواهد بود.
  • عدم توانایی استفاده از منابع به طور یکسان: زمانی که به شبکه پولی تزریق می شود، همه سازمان ها به طور یکسان قادر نیستند از آن استفاده کنند. سازمان هایی که مرکزیت دارند و قوی تر هستند به سازمان هایی تبدیل می شوند که همیشه امکانات را خواهند بلعید و این موضوع شبکه را دچار مشکل می نماید. معمولاً NGOs مدرن به دلیل دسترسی آسان تر به منابع، شبکه هایی را تشکیل می دهند که از نظر مالی دارای امکانات بیشتری نسبت به سایر NGOs هستند.
  • نگرانی­های مربوط به بودجه های داخلی و خارجی: با وجود این­که بسیاری از NGOs بر اساس اعتقاد و نگرانی­هایی شکل گرفته اند، عده ای دیگر جهت برداشت سهمی از جریان­های مالی داخلی یا خارجی تلاش می کنند، گاه از طرف سازمان های بین المللی بودجه ای در قالب پروژه به کشورهای جهان سوم تعلق می­گیرد. در مورد دسترسی به بودجه های داخلی، برخی وابستگان مسئولین کشور به دلیل دسترسی به ردیف بودجه های خاص سازمان هایی را تأسیس می­کنند ولی پس از مدت کوتاهی منحل شده و معلوم نمی­شود که آن پول کجا و برای چه منظوری هزینه شده است.

شبکه بر اساس نیاز چه کسانی به وجود می آید:

دو دسته از سازمان­ها از شبکه سازی سود خواهند برد : 1. سازمان های غیردولتی (NGOs) 2. سازمان های محلی (LOs)

  • دسته اول سازمان های غیردولتی: این سازمان ها در مقایسه با سازمان های کمک رسان دولتی و چند جانبه، بیشتر در مباحث توسعه­ای فعالیت می­کنند. شبکه این گونه سازمان­ها بیش از آنکه به اهداف تأسیس توجه نمایند، با انعطاف پذیری سعی می کنند بر اساس نیازها، موثر عمل کنند .خصوصاً به علت اینکه سعی در مشارکتی و دموکراتیک عمل کردن دارند، در پروژه هایشان رویکرد دسترسی به ضعیف ترین اقشار بیشتر لحاظ می شود. با توجه به اینکه  NGOs ای که معمولاً در جوامع محلی پروژه اجرا می کنند از دید افراد محلی به عنوان عامل بیرونی تلقی می شوند، بنابراین در این گونه موارد تأکید می شود از  نیروهای بومی استفاده کنند. زیرا این موضوع یکی از عوامل تشویق کننده و پیشبرنده پروژه خواهد بود. اینگونه شبکه ها عملگرا بوده و تأکیدشان بیشتر بر ملاقات حضوری در محل، سمینار، ورک­شاپ، خبرنامه و ... است. این نوع شبکه سازی در تضاد ذاتی با شبکه سازی الكترونیكی است.
  • دسته دوم سازمان های محلی: (بسیاری از سازمان­های توسعه ای به خاطر آنها به وجود می آیند.) نیاز این دسته به شبکه بیش از مجموعه های دیگر است. با وجود تعداد زیاد اینگونه سازمانها ارتباط آنها با یکدیگر بسیار ضعیف است. اینگونه سازمان ها دارای طبیعت عملگرا هستند که مربوط به فعالیت های روزانه آنها می شود.  به عنوان مثال، تکنولوژی مربوط به کشاورزی، تکنیکهای حفاظت خاک، روش­های جدید اشتغال زایی و ....  از آنجا که سازمان های محلی با قواعد بازی­های سیاسی، حقوقی و اداری زیاد آشنا نیستند نیاز به اطلاعات و آگاهی مرتبط با این موارد را دارند. نیاز سازمان­های محلی توسط ملاقات حضوری، برگزاری کارگاه های آموزشی مرتفع می شود و به طور کلی خبرنامه و شبکه­های الکترونیکی برای آنها موضوعیت ندارند. به دلایل فوق شبکه های فراگیر می­توانند در جوامع محلی نقش بسیار مؤثری را در حمایت از سازمان ها و شبکه های آنها ایفا کنند. زیرا این سازمان ها از نداشتن امکان بیان نیازها و ضرورت های جامعه شان و رساندن آن به گوش مسئولین رنج می برند. در چنین جوامعی شبکه های افقی و عملگرا از بیشترین کارایی برخوردارند.

شبکه و ظرفیت سازی (Capacity Building)

با گسترش فعالیت های سازمانهای غیردولتی در دهه­های اخير مفاهیمی چون توانمندسازی، شبکه سازی و اینک ظرفیت سازی برای NGOs به عنوان فعالیت های استراتژیک و توسعه ای وارد ادبیات جامعه مدنی شده است.ظرفیت سازی به عنوان فرآیندی بلندمدت و توسعه دهنده ظرفیت های فردی، سازمانی و اجتماعی است. مطمئناً توسعه هر بخش بدون توسعه بخش های دیگر امکان پذیر نبوده و منجر به عدم پویایی  سایر بخش ها خواهد شد. ظرفیت سازی به چه معناست؟ آیا توانمند کردن فرد یا سازمان در حوزه­های مختلف آموزشی مانند: مهارت های حرفه ای، فنی، تکنولوژیکی و داشتن مدارج بالای علمی ... به تنهایی کافی است؟ آیا ظرفیت­های لازم در فرد ایجاد می شود؟ چنانچه این توانایی­ها امکان از قوه به فعل در آمدن را نداشته باشند، می­توان ادعا کرد که فرد توانمند است؟ توانایی های او به منصه­ی ظهور رسیده و ظرفیت های او مورد استفاده قرار گرفته است؟. بدین ترتیب ظرفیت سازی به عنوان یک اتفاق چند جانبه درونی و بیرونی و وجود بسترهایی برای به ظهور رساندن توانایی های فرد باید مد نظر قرار گیرد.

تعریف ظرفیت سازی: ظرفیت سازی به معنای مجموعه مهارت ها و توانایی هایی است که فرد، سازمان و جامعه را در کلیه سطوح قادر می کند تا با اعتماد به نفس با مشکلات مواجه شود. در مواجهه با مسائل تلاش برای دستیابی به منابع، انتخاب راه کارهای مناسب، برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت و مشارکت فعالانه در رفع موانع و مقابله با مشکلات به وجود آمده اقدام نماید (داوطلب، ۱۳۸۲ : ۱۴ و ۱۵).

طراحان ظرفیت سازی همواره بر این اصول پافشاری می کنند که:

  1. ظرفیت سازی به عنوان یک فرآیند است نه دستاورد
  2. ظرفیت سازی یک فرآیند از بالا به پایین نیست.
  3. ظرفیت سازی بدون مشارکت همه جانبه فرد، سازمان و جامعه میسر نمی شود.

ضرورت ظرفیت سازی

طبیعتاً در زمان تأسیس، دوران جنینی و کودکی سازمان­های غیردولتی، مطرح شدن واژه هایی چون توانمندسازی، ظرفیت سازی و شبکه - سازی نمی­توانست از جایگاهی برخوردار باشد. ولی امروزه با ورود تعدادی از این سازمان ها به دوران تثبیت، تحكيم، ارتقاء کیفی در همه سطوح برای یافتن جایگاهی در مناسبات قدرت از نیازهای ضروری و غیرقابل انکار NGOs است. با توجه به نکته فوق و به دلیل عدم دسترسی سازمان­های غیردولتی به منابع اقتصادی، اطلاعاتی، سیاسی، اجتماعی و ... لازم است، سازمان­ها جهت دستیابی به منابع بیشتر و همچنین کنترل بر این منابع به منظور افزایش قدرت تصمیم سازی و تأثیرگذاری بر تصمیم گیران، ظرفیت های لازم را در خود و محیط اجتماعی شان افزایش دهند. این ظرفیت سازی فرایندی است که نه تنها دسترسی سازمان به منابع موجود را بیشتر می­کند، بلکه کنترل بر تصمیم­گیرندگان در حوزه های مختلف را نیز افزایش می دهد. بنابراین در این پروسه تصمیم گیری مناسب­تر اتخاذ خواهد شد. این امر مطمئناً در کنار سایر بازیگران اجتماعی یعنی دولت و بخش خصوصی معنا می یابد.  اما سوال اینجاست، آیا سایر بازیگران اصلی صحنه اجتماعی خصوصاً، دولت مقتدر امکان انتقال این قدرت اجتماعی  به بدنه جامعه را خواهد پذیرفت؟ شاید بتوان گفت در شرایطی که اطمینان حاصل شود که این انتقال قدرت، امنیت سایر بخش ها را به مخاطره نخواهد انداخت، امکان ایجاد چنین فضایی را فراهم کند ولی به نظر می رسد در ایران برای این اتفاق راهی بس طولانی در پیش داریم.

ضرورت ظرفیت سازی در سه سطح مطرح می­شود:

  • توسعه منابع انسانی: توسعه فردی و یا گروهی فرآیندی است که افراد را تجهیز می­کند تا دانش، مهارت و نگرش لازم جهت کارایی بیشتر را کسب کنند. بدین ترتیب، می توان آموزش را مترادف و لازمه ظرفیت سازی دانست. مبنای توسعه، گسترش سرمایه­های اجتماعی به عنوان افزایش ظرفیت های فردی، قابلیت های درونی، چون اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، کنترل درونی و بیرونی، خلاقیت، قدرت ریسک پذیری، مشارکت بهنگام و ... است. نکته مهم در ظرفیت سازی فردی آن است که این اتفاق تنها به آموزش و مهارت ها محدود نشده، بلکه مجموعه ارزشها، نگرشها و اعمال را نیز در بر می­گیرد، بلکه وجود فرصت های مناسب اجتماعی برای بروز توانایی های فردی ضروری است.
  • توسعه سازمانی: توسعه سازمانی و مدیریتی فرایندی است که ساختارها، مقررات و راهکارهای لازم را نه تنها در داخل سازمان، بلکه پیرامون کلیه ابعاد مدیریت و روابط مدیریت سازمانی چه در درون سازمان و چه با دیگر سازمانهای مربوط به هر بخش مد نظر قرار می دهد. بنابراین ظرفیت سازی نیازمند مهارت کارگزاران سازمان در حوزه های سازمانی و مدیریت منابع است. انطباق با شرایط محیطی و خلاقیت از ویژگی های توسعه سازمانی است. توسعه سازمانی هم ویژگی های ملموس و محسوس مانند منابع، مهارت ها و ساختارها را در بر می گیرد و هم ویژگی های غیرملموس مانند ارزشها و مسئولیت پذیری را.
  • توسعه اجتماعی: توسعه اجتماعی در سطوح مختلف فرآیندی است که تغییر و بهبود وضعیت نظام را شامل می شود و همه سازمانها و مؤسسات در تمامی سطوح و بخش ها از آن بهره مند می شوند. توسعه اجتماعی به مفهومی فراگیر که در بطن خود، توسعه فرهنگی و انسانی را نیز در بر می گیرند، بازبینی اهداف، برنامه ها و استراتژیهای تحقق اهداف اجتماعی متناسب با شرایط جامعه را پیشنهاد می کند. راهکارهای جدیدی که ضرورتاً در فرآیند توسعه، به کارگیری رویه ها، مقررات، ساختارها و نتیجه گیری های متناسب با تحولات اجتماعی را طلب می کند. چنانچه از مفهوم ظرفیت سازی درک می شود، ظرفیت سازی به عنوان یک فرآیند و نه دستاورد و شبکه به عنوان یک نیاز اجتماعی NGOs می تواند سرمایه اجتماعی را افزایش داده و از آن جایی که فرد و سازمان مکمل یکدیگر هستند، لذا سازمان را در رسیدن به اهداف که همانا ایفای نقش موثر در جامعه است یاری کند. به دلیل نو بودن مفهوم ظرفیت سازی در ادبیات کشور به طور اعم و در NGOs به طور اخص، این مهم تاکنون نه دغدغه دولت بوده و نه NGOs، اینک با ورود این نیاز در ادبیات توسعه ای کشور لزوم تدوین برنامه و استراتژی های آن ملموس تر می نماید. با پیداش تعداد زیادی از NGOs و وسیع شدن گسترده فعالیت آن ها بسیاری از NGOs ها که سابقاً با تکیه با کار داوطلبانه و توانایی های فردی فعالیت می کردند، امروزه نیازمند مدیریت حرفه ای هستند. لذا این موضوع نیاز به ظرفیت سازی را بیش از پیش برجسته می نماید. تاکنون به شکل پراکنده و با آزمون و خطا توسط سازمان های توانمندساز NGOs ، گام هایی در این عرصه برداشته شده است ولی باید اذعان کرد که کار قابل تأملی انجام نگرفته است. فقدان اقدام عملی، علمی و برنامه ریزی شده در این وادی و نبود افراد ظرفیت ساز و استراتژی های مناسب، اقدامات انجام شده را قرین با موفقیت نکرده است. نکته دیگر مقاومت ساختارهای موجود اجتماعی در برابر تحولات و دگرگونی های توسعه ای است، که اجازه باز تعریف مجدد و جستجوی روش های جدید متناسب با شرایط جدید جامعه را نمی­دهد. بنابراین شبکه های NGO ای به دلیل امکان ایفای نقش های متفاوت و همچنین در صورت اجرای نکات اشاره شده در بخش عوامل پیش برنده قادر خواهند بود به افزایش ظرفیت ها در سطوح مختلف کمک نمایند و می توانند شرایط مناسبی برای ظرفیت سازی اعضا و نهادهای جدیدالتأسیس فراهم کنند. در این میان دولت به عنوان تسهیل کننده و بستر ساز  می تواند در پیمودن این راه NGOs را کمک نماید. ضمن احترام به استقلال آن­ها باید اجازه دهدکه اجرای کار به دست NGOs صورت گیرد. توجه به این نکته را باید اولیه­ترین اصول جامعه مدنی تلقی کرد.

نتیجه گیری

از مطالب ارائه شده در فوق می توان نتیجه گرفت، ذاتاً شبكه مکانیزمی است که افراد یا سازمان هایی که دارای اهداف مشترک هستند را گرد هم می آورد. گاه شبکه ها موجب همبستگی و گاه سبب تضاد بین اعضاء خواهند شد. چنانچه در شبکه انجام دادن کار برای دیگران بدون انتظار پاداش و فقط به قصد کمک در رفع مشکلات دیگران برای رسیدن به اهدافشان انجام شود، فرصت های مناسبی برای ادامه همکاری ایجاد خواهد کرد. حضور مستمر و برقراری ارتباط با دیگران موجب افزایش اطمینان می شود و این اطمینان مانند چسبی شبکه را با هم نگاه خواهد داشت. طبیعتاً تداوم ارتباط اعضاء با شبکه و جلب اطمینان با چگونگی شیوه رفتار افراد در درون شبکه ارتباط تنگاتنگ دارد و ناظر بر بالا بودن سطح ارتباطات فردی، سازمانی در آن شبکه است. توجه شایسته به تک تک اعضای حاضر در شبکه، این مهمترین عاملی است که موجب ایجاد شرایط مطلوب به منظور برقراری تعامل بين افراد سازمان ها و شبکه خواهد شد. داشتن رفتار شبکه ای در حقیقت یک مهارت در زندگی اجتماعی است.

در صورت شکل گیری شبکه های افقی NGOs ، اعضا هم عامل و هم منتفع اصلی آن خواهند بود. در چنین شبکه هایی اجرای طرح های ظرفیت سازی و کمک به افزایش ظرفیت ها و توانایی ها در همه سطوح مقدور و میسر خواهد شد. چنانچه علاقمند به استقرار و پایداری شبکه NGOs و دستیابی به توسعه پایدار هستیم، باید اهداف و استراتژی مناسب برای ظرفیت سازی را تدوین نموده و آن را در دستور کار قرار دهیم. زیرا بدون انجام این مهم نباید انتظار توسعه در سطوح مختلف را داشته باشیم. شبکه ها در صورتی امکان بقاء خواهند یافت که به اعضاء خود به عنوان حاملان و عاملان توسعه نگریسته و امکان ارتقاء آنان را فراهم نمایند. عدم برخورداری از حداقل های مورد نیاز در افراد و سازمان های غیردولتی وابستگی و تسلیم در برابر قدرت را در پی خواهد داشت. اجازه ندهیم که شاهد چنین اتفاقی در مورد سازمان های غیر دولتی باشیم.

حسن ختام شعری از (James y.e yen) بنیان گذار جنبش بازسازی روستایی در چین است. این شعر زمانی سروده شده است که بسیاری از حکومت ها و برنامه ریزان نه تنها مشارکت مردم را باور نداشتند بلکه آن را مزاحم و مضر  نیز می دانستند.

به میان مردم رو

در میان مردم زندگی کن

از مردم بیاموز

با مردم برنامه ریزی کن

با مردم کار کن

از آنچه مردم می دانند آغاز کن

برآنچه مردم دارند بنا کن

با نشان دادن بیاموز، با عمل کردن فرا گیر

نه برای نمایش دادن که برای الگو شدن

نه به طور پراکنده که در قالب اسلوب

نه به صورت تکه تکه که تمام

نه به منظور وفق، که برای دگرگونی

نه برای تسکین که برای رهایی (مجموعه مقالات توسعه اجتماعی، 1380 : 244)

استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است.

منابع:

  • دفتر امور اجتماعی وزارت کشور، مجموعه مقالات توسعه اجتماعی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380
  • مرعشی سید جعفر، توسعه تفاهم اجتماعی، سازمان مدیریت صنعتی، 1380
  • مرکز مطالعات و آموزش سازمان های جامعه مدنی ایران، کنشگران داوطلب، 1382 : شماره های 9، 10، 14، 15
  • مجله زنان، 1380 : شماره 75
  • مرعشی سید جعفر، چالشی نو در مقوله های اجتماعی "سازمان مدیریت صنعتی" 1376
  • Habermas Jurgen, communication and the Evolution of society, (Boston: Beacon press ,1979) Translated By: Mc cartly
  • Holmem Hans, NGOs Networking and problems of representation, (Linkopings university and ICER, 2002)
  • DERBY Management, Networking Skils for Entrepreneur.