جمعه, ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

مقاله ها

دانشنامه ـ مطالب مفید

مرضیه سلیمانی

ظاهرا در فضای مجازی بین کاربران ایرانی درباره پول گرفتن یا نگرفتن برای کار داوطلبانه توافق وجود ندارد . (عرفان یزدپور) معتقد است کار داوطلبانه کارمفت نیست اما خیلی از کاربران با او موافق نیستند . (مژگان انصاری ) که از اعضای جمعیت امام علی(ع) است نوشته : یک بار برای همیشه می گویم ، اعضای این جمعیت همه داوطلب هستند

و هیچ کدام در قبال فعالیت هایشان هیچ پولی دریافت نمی کنند . فرهاد تایید کرده : من هم وقتی به دوستانم می گویم اوقاتی که در دانشگاه نیستم می روم و در جمعیت امام علی کار داوطلبانه می کنم ، باورشان نمی شود و می گویند مگر می شود یک نفر کاری انجام بدهد و پول نگیرد ؟ این تفکر به دلیل نبود آموزش پایه درحوزه مسئولیت های اجتماعی در سیستم آموزشی است که باعث می شود درکی از کار داوطلبانه وجود نداشته باشد .

در کشورهای پیشرفته نگاه متفاوتی به این مقوله وجود دارد و خیلی از مردم بدون هیچ چشمداشتی با جان و دل به فعالیت های داوطلبانه می پیوندند . (پیمان یزدانی عکاس) ، تجربه اولین کار داوطلبانه اش در خارج از ایران را به اشتراک گذاشته من در ایتالیا بودم و از طریق کوچ سر فینگ ( این ترکیب به معنای کاناپه گردی نام یکی از معروف ترین سایت های گردشگری است که در آن گردشگران می توانند با میزبانان مهمان نوازهرشهر یاکشورارتباط برقرار کرده و طی سفرشان در خانه آن ها اقامت کنند ) پیدایش کردم . کارم در شهرکی اطراف رباط مراکش بود . انتظارم یک اتاق تمیز هتل طور بود و یک تدریس زبان مجلسی.

بعد یک ساعت چرخیدن رسیدیم به طبقه دوم یک خانه قدیمی 100 متری که با هشت نفر دیگر شریکش بودم و شب ها روی زمین میخوابیدم . مواد اولیه وعده های غذایی را سرپرست موسسه روزبه روز از تره بار می خرید و همه شان از ارزان ترین ها بودند . شب های روی زمین میخوابیدم .

شب های اول خودش و دوستش به آن خانه می آمدند و لب پنجره حشیش می کشیدند ، اتفاقی که باعث شد شب سوم ما به شدت به او معترض شویم و پایشان را ازخانه جمع کنیم . محله نا امن و فقیری بود . کوچه ها نگهبان محلی داشتند و هرچند روز یک دعوا و چاقوکشی اتفاق می افتاد .

روز اول وارد که شدم با لباس های شسته در سطل و حمام کثیف رو به رو شدم و من وسواسی همچنان که سعی می کردم به دیواره ها نخورم تلاش می کردم تناقض فضا با تصورم از کار داوطلبانه را هضم کنم. از آن طرف در چند روز اول در هیچ کافه ومکانی اینترنت وای فای پیدا نمی کردم و سیم کارت نداشتم و داشتم دیوانه می شدم.

تفاوت فرهنگی و مشکلات مقصد ، کاری کرد که تصمیم بگیرم و برگردم . شکست را پذیرفته بودم اما تنها عامل ماندنم تیم جذابی بود که در آن یک وجب جا داشتیم ، جوان هایی از اسپانیا ، المان ، مصر ، مراکش ، ایتالیا ، لیتوانی ، و من.  هرروز صبحانه را می خوردیم و می رفتیم سرکلاس ها و عصر باهم می رفتیم رباط پایتخت گردی و شب ها می گذشت به دورهمی و بازی و داستان تعریف کردن . روز به روز دوستی ما عمیق تر می شد و سفرهای آخر هفته مان به شهرهای مراکش مثل طنجه ، مراکش فارس و غیره حالمان را خوش می کرد .

کم کم به حمام کثیف و آب سرد در مراکش ، به نبود دستمال کاغذی در خیلی جاها و غذا خوردن با دست عادت می کردم . دیگر یک تیم شده بودیم و رفاقتی عجیب و انگار قدیمی بین همه شکل گرفته بود ( هنوز هم در تماسیم) آن سفر هنوز بکرترین و جذاب ترین سفر زندگی من است . یک دوره 25 روزه زندگی با آن ادم ها اندازه یک سال چیز یادم داد چطور می شود با سیم لخت برق ، آب حمام را در یک دقیقه گرم و قابل استفاده کرد . (هرگز در خانه امتحان نکنید) حماد نظری به تجربه مشابه دیگری اشاره کرده 12دختر و پسر جوان هرسال همین موقع برای کار داوطلبانه از اسپانیا به نپال می آیند و دراین هاستل می مانند ، یتیم خانه را رنگ و بازسازی می کنند ، با بچه ها بازی می کنند ، به بیمارستان بچه ها سر می زنند ، مدرسه های کوچک را ترمیم می کنند . همگی هم بین 18 تا 23ساله هستند.

علاوه برکمکی که به این بخش از قشر آسیب دیده نپال می کنند ، تاثیری که این فعالیت گروهی بی نظیر در زندگی آینده شان دارد و باعث می شود درک درستی از زندگی ، مشکلاتش و داشته هایشان به دست بیاورند بسیار با ارزش است . دونفر از آن ها دوسال پیش همین جا با هم آشنا شدند و الان در رابطه هستند . چقدر از ما می توانستیم با چنین اتفاقات کوچکی در زندگیمان ، چیزهایی را که هرگز در جای دیگری یاد نمی گیریم یاد بگیریم ، ذهنمان برای زندگی و آینده مان بازتر شود و شناخت و انتخاب های بهتری داشته باشیم ؟

مژگان که در خارج از کشور زندگی می کند گفته : برای عیادت به بیمارستان رفته بودم . متوجه شدم بعضی ها بعد از دوره بازنشستگی (65سالگی) به عنوان نیروی داوطلب ، به خانواده ها کمک می کنند ، از گوش دادن به حرف های بیمارو همراهی مادر تنهایی که بچه اش  مریض است تا شستن لباس همراهان بیمار .... کار داوطلبانه در هر بخشی دیده می شود.

(ه . دافمن) هم نوشته : در برنامه ای به ما که کار داوطلبانه می کردیم یک برچسب دادند تا مثلا به نشان افتخار روی لباسمان بچسبانیم . بچه ام پرسید کار داوطلبانه چیست ؟برایش توضیح دادم یعنی می کنیم و پول نمی گیریم . چند دقیقه بعد آمدویواش به من گفت می خواهی برچسبت را بکنم که بهت پول بدهند ؟

نسیم بازرگان به چند نکته درباره کار داوطلبانه اشاره کرده است کسی که کار داوطلبانه انجام دهد بی کار نیست ، شغل و زندگی و خانواده دارد . کار داوطلبانه ، ترحم ، خود رای بودن و سکون را از افراد می گیرد .

وحید رجب لو با اشاره به روز جهانی کار داوطلبانه نوشته : حتی کسانی که برای انجام کاری داوطلب می شوند و در پروژه قرار می گیرند باید توافق نامه ای امضاء کنند که وسط کار جانزنند یا کم کاری نکنند یا فکر نکنند چون کار داوطلبانه است یعنی یا خود پروژه یا صاحب پرژه بی ارزش است.